Problem Solving
Problem Solving یا توانایی حل مسئله بخشی از جریان فکری و تفکر انسان در اندیشیدن و سپس حل مسئله و یافتن راه حل مناسب می باشد. هرکسی می تواند از داشتن Problem Solving در مسائل و مواردی که روزانه با آنها سروکار دارد؛ سود ببرد. Problem ها مهمترین چیزی است که در طول روز هر فرد با آنها سرو کار دارد. مهترین و پایه ترین بخشی از نقش مدیران یافتن راه هایی برای فائق شدن بر این Problem ها است. Problem Solving به معنی استفاده متدها و روش هایی جهت یافتن solutionهایی برای مسائلی است که با آن مواجه هستیم.
اما Problem چیست؟
برای یافتن معنی این عبارت به دیکشنری Oxford رجوع می کنیم.
“A doubtful or difficult matter requiring a solution”
و
“Something hard to understand or accomplish or deal with.”
تمامی Problem ها دارای دو ویژگی مشترک هستند: اهداف و موانع.
اما اهداف چه هستند؟
اهداف به معنی شروع جهت رسیدن به یک حالت خوشایند و مورد نظر است؛ که میتونه شامل اجتناب از یک موقعیت یا رویداد خاص نیز باشه. اهداف هر چیزی می تونن باشند که ما انتظار داریم که به آنها دست یابیم. اگر گرسنه باشیم هدف میتونه غدا خوردن باشه؛ اگر شما سمت CEO در یک سازمان رو داشته باشید؛ هدف می تونه رسیدن به بالاترین میزان سود باشه. در مثال CEO هدف البته میتونه بدلیل بزرگ بودن به چندین هدف کوچکتر شکسته شود.
خوب موانع یعنی چه؟
برای مثال گرسنه بودن؛ موانع می تونه مثلا نداشتن و عدم دسترسی به غذا باشد. موانع شامل هر چیزی و هر سختی است که در راه رسیدن به اهداف با آنها مواجه هستیم. در صورتی که موانعی وجود نداشته باشد؛ عملا Problem هم معنی ندارد.
در واقع Problem Solving شامل تعریف مسئله ای که در پی حل آن هستیم؛ تشخصی موانع و مشکلات پیش رو؛ مشخص کردن و اولویت بندی کردن و انتخاب یک راه حل و در نهایت پیاده سازی راه حل مورد نظر است.
سازمان ها معمولا نیاز دارند که استاندارد های خاصی رو برای روند Problem Solving خودشون داشته باشند.
حل مسئله که پیچیدهترین بخش هر عملیات فکری تصور میشود، به عنوان یک روند مهم شناختی تعریف میگردد که محتاج تلفیق و مهار یک سری مهارتهای بنیادین و معمولی است (گلداشتاین و لواین، ۱۹۸۷).
گام های Problem Solving
حل مسئله توانا و هوشمند شامل یکسری گام ها و مراحلی است که جهت یافتن solution از برای مسئله مورد نظر پیموده می شود.
- Define the problem
این مرحله شامل این موضوع است که درک کنیم که مسئله ای وجود دارد؛ سپس طبیعت مسئله رو تشخیص داده و در نهایت Problem رو تعریف کرد. هر چند به نظر میرسه که این مرحله خیلی بدیهی است اما در واقع این مرحله نیازمند آنالیز و تفکر و تعمق است. تشخصی و تعریف مسئله می تونه بخودی خود کار خیلی سختی باشه. دراین مرحله می باید درک کاملی از مسئله در ذهن خواننده بوجود آورید . این یعنی باید بفهمیم مسئله چه معلوماتی بما داده است وچه مواردی را از ما خواسته است.
- Generate alternative solutions
انتخاب یک راه حل نهایی تا زمانی که چندین راه حل پیشنهادی ارائه و مطرح نشده باشه؛ به تعویق می اندازیم. پس از اینکه راه حل هایی به تعداد مناسب انتخاب شد؛ هر کدام از این راه حل ها بررسی و نتایج مثبت و منفی اون مشخص می شود. رویکرد اشتباه در اینجا این است که به محض اینکه اولین راه حل مناسب تشخیص داده شد؛ دیگر سراغ سایر راه حل های باقیمانده نمی رویم. در صورتی که focus ما بر روی رسیدن به بیشتری سود و ثمر باشد؛ حتما تمامی راه حل را بررسی خواهیم نمود.
- Evaluate and select an alternative
پس از بررسی نکات مثبت و منفی تمامی راه حل ها در این مرحله دست به انتخاب مناسب ترین راه حل جهت رسیدن به هدف خواهیم زد.
در این مرحله با استفاده از درکی که از مسئله در ذهن ما وجود دارد یکی از روشهای حل مسئله مناسب با این مسئله را انتخاب می کنیم
- Implement and follow up on the solution
پیاده سازی به معنی عمل و اقدام کردن بر اساس راه حل انتخابی جهت رفع موانع و رسیدن به هدف می باشد. در صورتی که در مراحل قبلی ما بخوبی عمل نکرده باشیم؛ در این مرحله ممکن است موانع بیشتر و وسیع تری بر سر راه ما بوجود بیاید.
——————————————————————————————-
خوب بریم سراغ Critical thinking.
Critical thinking
به زبان ساده به معنی توانایی درست و صحیح اندیشیدن و در تلاش جهت یافتن آگاهی در باب مسئله مورد بررسی. Critical Thinking معنی تفکری است آمیخته با خود راهنمایی و خود انظباطی است. خوب هر کسی توانایی تفکر و اندیشیدن خواهد داشت. در Critical Thinking اما فرآیند تفکر و اندیشیدن و خردورزی ما کمی متفاوت تر خواهد بود؛ و به شیوه ای رادیکال تر و با دیدگاهی چالش انگیزانه تر و پرسشگرایانه تر به مسئله و پیرامون اون می نگریم.
در اینجا ما اقدام به تشخیص؛ تحلیل و ارزیابی خواهیم بود. به بیانی دیگر، هنر اندیشیدن پیرامون اندیشیدن خودتان درحالیکه شما میخواهید اندیشهتان را بهتر، روشنتر، دقیقتر، یا قابل دفاعتر بنمایید.
توانایی پرشگری و پرسیدن سوالات مناسب و متناسب نیز بخش مهمی از فرآیند Critical Thinking می باشد.
هنگامی که مشغول اندیشیدن هستیم، معمولاً هدف ما فهمیدن چیزی است. میکوشیم تا پرسشی را پاسخ گوییم، مسئلهای را حل کنیم، نتیجهگیریی را اثبات کنیم. تفکر انتقادی تفکری تحلیلی است، یعنی موضوع را میشکافد، اجزای آن را دانهدانه میسنجد و در ادامه شیوه ی ترکیب آنها را وارسی میکند.
اندیشیدن سنجشگرانه بر مضمون حرفهایی است که میشنویم و میخوانیم و بررسی دقیق استدلالهایی است که آن حرفها به کمک آنها خود را استوار جلوه میدهند. انتقاد به معنای سنجیدن است نه ایراد گرفتن.
Trying to Be Agile